رستم در پستو؛ باباسفنجی درچشم مخاطب/ بیماری فرهنگی درکمین کودک
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۰۸۴۵۷
به گزارش خبرنگار مهر، بدون شک همه ما تلاشهای یک کودک را در کنار یک فروشگاه اسباببازی برای متقاعد کردن والدین خود جهت خرید اسباببازی موردعلاقهاش را دیده و شنیدهایم و شاید با کمی دقت در محصولی که او به آن اشاره میکند، متوجه شده باشیم منظورش یک اسباببازی یا بازی است که بر روی آن تصاویر یا نشانههایی از کاراکترهای محبوب خارجی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید جالب باشد که به صورت مصداقی برای این پیشفرض اشارهای به خاطرهای داشته باشم، دو سال پیش در نمایشگاه سالانه بازی و اسباببازی با یک تولیدکننده عروسکهای پولیشی صحبت میکردم. پس از کمی سوال و جواب که بینمان رد و بدل شد و او از دغدغهی من نسبت به کمبود کاراکترهای ایرانی در بازار اسباببازی اطلاع یافت، کمی در پستوهای غرفهاش گشت و گذار کرد و بعد از لحظاتی عروسک وارفتهای را برایم آورد و گفت این عروسک پولیشی «رستم»، قهرمان ایرانی است. در کنار آن، عروسک دیگری قرار داشت که به گفته تولیدکننده، «سهراب» بود. با دیدن این صحنه، لرزیدن اعضای بدن فردوسی در گور را حس کردم و از این همه احترام و بزرگداشتی که برای این پهلوانان ایرانی قائل شده بودند، زبانم بند آمد! اما بعد از کمی سکوت بالاخره به حرف آمدم و از علت پنهانکردن این عروسک و در عوض، قراردادن عروسک باباسفنجی در بالاترین مکان غرفه (که از دورترین فاصله، اولین تصویری بود که به چشم میآمد) پرسیدم. پاسخ این تولیدکننده نیز با پاسخهای مرسوم این روزها چندان تفاوتی نداشت؛ «رستم و قهرمانان ایرانی برای مخاطب ایرانی و خصوصاً کودک ایرانی ناشناخته هستند و کودک تمایلی به داشتن این عروسکها ندارد. درواقع مخاطب ایرانی اصلاً تقاضای عروسک شخصیتهای ایرانی را ندارد. در مقابل، کاراکتری همچون «باباسفنجی» مشتری را از هر نقطهای از این نمایشگاه به سمت غرفه ما میآورد و خیلی بعید است که دستِخالی از اینجا برود. بنابراین عقل سلیم به من میگوید که با گذاشتن عروسک «رستم» و «سهراب» در جلوی غرفه، فقط مکان اضافی اشغال میکنم و باعث کاهش فروش و سود خودم میشوم…»
هنوز هم مشخص نیست پیکان اتهام را به سمت چه کسی یا کسانی باید نشانه رفت. اما به نظر میرسد مسئله بسیار پیچیدهتر از آن چیزی باشد که به نظر میرسد. در این گزارش تصمیمگرفتم کمی مسئله را متوجه خانواده ایرانی قرار دهم!
در موضوع کمتوجهی به کاراکترهای ایرانی، معمولاً مسئولان، تولیدکنندهها و انیمیشنسازها و … را مقصر میدانیم که البته تاحدی هم درست است. ناشناختهبودن کاراکترهای ایرانی برای کودک بسیار بر روی انتخاب نشدن این کاراکترها از سوی او مؤثر است. باید بپذیریم که هنوز در این بخش ضعفهای جدی داریم و نتوانستیم قهرمانان بومیمان را به خوبی به مخاطب ایرانی (چه کودک و چه بزرگسال) معرفی کنیم. اما نباید از نقش بسیار مهم خانواده در چگونگی شکلگیری نگاه کودک به اتفاقات مختلف هم غافل شویم.
شاید سرنخ ماجرا را بتوان از جریانی دنبال کرد که مدتهاست در کشورمان تحت عنوانهایی همچون خودباختگی فرهنگی رواج یافته است و متأسفانه روزبهروز در حال افزایش است. خانوادهای ایرانی نیز خواه یا ناخواه در این جریان قرار میگیرند و دومینووار این باور به کودک نیز الهام میشود که در هر محصولی بهترین ِآن، خارجی است.
بخش مهمی از اینکه کودک چگونه به مسائل نگاه میکند و در چه فضایی رشد میکند، متوجه والدین است. اینکه کودک در خانوادهای رشد کند و از ابتدا به او اینگونه القا شود که هرچیزی با برند ایرانی، ضعیف و بیکیفیت است و محصول خارجی به انسان شخصیت میدهد، نباید از این کودک توقع انتخاب محصول ایرانی (بهطورخاص کاراکترایرانی) را داشت. چراکه او استفاده از محصول با برند ایرانی را ضعف میداند و از داشتن محصول خارجی لذت میبرد. درواقع وقتی بر روی اسباببازی و یا لوازمالتحریر او تصویر یک قهرمان ایرانی باشد، خود را مستحق تمسخر قرارگرفتن از سوی دیگران میداند و در مقابل با استفاده از محصولات با تصاویر قهرمانان خارجی، خود را دارای نیرویی ماورایی میداند که دیگران آرزوی رسیدن به او را دارند!
ازطرفی، خانواده خصوصاً در سنین ابتدایی کودک، بر عموم ورودیهای کودک نظارت دارند. هیچچیز همچون جذابیت و هیجان در سنین کودکی نمیتواند کودک را به خود جذبکند. موضوعی که تقریباً بخش جدانشدنی انیمیشنها و قهرمانسازیهای خارجی است. خانوادهای که به راحتی کودک را در معرض قهرمانسازیهای انیمیشنهای خارجی قرار میدهد، نباید توقع داشتهباشد که کودک او بدون توجه به همه ورودیهای خود، آنها را کنار بزند و به دنبال کاراکتر و قهرمان ایرانی برود که تصور خاصی از آن ندارد. باید قبول کنیم وجود کتابهای تاریخی همچون «شاهنامه» به پدر و مادر ایرانی گوشزد میکند که ابتدا نیازاست تا خودتان این قهرمانها را به خوبی بشناسید و سپس تلاش کنید با شناختی که از کودک خود دارید، این قهرمانان را در قالبی جذاب و هیجانانگیز برای او روایت کنید. درواقع مشکل اصلی اینجاست که والدین برای رشد و پرورش تربیتی و فرهنگی کودکشان به اولین و ابتداییترین ابزار بسنده میکنند و خود را به سختی نمیاندازند. چراکه اثرات فرهنگی دیر بازده ولی ماندگارترند و زمانی متوجه میشوند که دیگر کودکشان هیچ تمایلی به محصول ایرانی ندارد و حتی نسبت به آن متنفر است. این، یکی از بزرگترین خطراتی است که میتواند آینده یک کشور را به شدت مورد تهدید قرار دهد. بنابراین میطلبد که والدین تاحدی که ممکن است ضعفهای موجود رسانهای و تولیدی کشور در بخش کودک را خودشان برطرف کنند و اجازه مبتلا شدن کودکشان به این بیماری سخت را ندهند…!
کد خبر 5094164 مریم علی باباییمنبع: مهر
کلیدواژه: فردوسی باب اسفنجی شاهنامه اسباب بازی ایرانی شورای نظارت بر اسباب بازی معرفی کتاب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی کتاب و کتابخوانی جایزه جلال آل احمد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ترجمه تازه های نشر درگذشت چهره ها وهابیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ویروس کرونا ادبیات ایران آیت الله یزدی مد و لباس اسباب بازی خانواده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۰۸۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عشق شیدا سرمربی سپاهان را شیعه کرد!
آفتابنیوز :
ژوزه (خوزه) مورایس مربی ۵۸ ساله تیم فوتبال سپاهان در فوتبال نام کم و کوچکی محسوب نمیشود. این پرتقالی خوشسیما در دوران فعالیت به عنوان بازیکن فوتبال برای تیمهای پراینزه، اتلتیکو، لیریا و پنافیل توپ زد. درخشش اصلی دوران حرفهای او، اما درکسوت مربیگری بود. مورایس اهل پرتغال است، اما یک نشریه ورزشی پرتغالی محل تولد اصلی او را شهر گلونگو آلتو در کشور افریقایی آنگولا ذکر کرده است.
مورایس به عنوان دستیار مربی سرشناس فوتبال ژوزه مورینیو در کادر فنی تیمهای پورتو، رئال مادرید، چلسی و اینترمیلان حضور داشته است. وی در ۲۰۲۲ با تیم سپاهان قرارداد بست و تاکنون یک نائب قهرمانی برای این تیم ثروتمند کسب کرده است.
تغیر مذهب به تشیعآنچه ژوزه را به صدر اخبار و تیتر روز بحثهای داغ فضای مجازی کشانده نه کارنامه حرفه ای، بلکه از دواج و تغییر مذهب او بود.
این مربی در پاسخ به سوال یک خبرنگار در کنفرانس خبری پس از پایان بازی در مورد تغییر دین وی گفت: «من مشکلی ندارم که به سوالات متفاوت و مرتبط با مسائل شخصی هم جواب بدهم، هرچند مسائل شخصی و مسائل حرفهای جدا است، اما از آنجا که شما کنجکاو هستید، بله! من مذهبم را تغییر دادهام و اکنون یکی از شما هستم! البته به این دلیل که من عضوی از یک خانواده ایرانی هستم و شما میدانید، البته این حقیقت دارد، من با افتخار مدتی قبل به دین اسلام مشرف شدم.»
پای یک زن در میان استاز مدتها قبل هواداران و لیدرهای تشویق سپاهان، در اکانت این سرمربی در اینستاگرام به او طعنه میزدند که عشق شیدا باعث حواسپرتی او و نتایج ضعیف تیم در این اواخر شده است. هرچند این مربی و نامزدش تلاش کردند که مسائل شخصی را در صفحات خود در شبکههای اجتماعی بازتاب ندهند، اما مسئله ازدواج او با شیدا مقصودلو بازیگر جوان و زیبای ایرانی مسئلهای نبود که بتوان آن را برای مدت طولانی از چشم هواداران کنجکاو پنهان کرد.
تغییر مذهب به خاطر عشق یا از سر ارادتحسین ابراهیمی روحانی با افکار نزدیک به مصباح یزدی در خصوص ازدواج سرمربی سپاهان با یک زن ایرانی در توییتر نوشت: «یک خانم ایرانی باعث مسلمان شدن سرمربی پرتغالی سپاهان شده. فرمود اگر یک نفر با دست تو هدایت شد، برای تو بهتر از آن چیزی است که خورشید بر آن میتابد. سوال اینه که مایی که مدعی مذهبی بودن هستیم چند نفر را به اسلام نزدیک مردیم؟!»
کاربران در پاسخ به وی بعضاً رفتار برخی افراد و جریان های دارای قدرت و نفوذ را از جمله عوامل دینگریزی عنوان کردهاند و انگیزه اصلی این مربی را نیز به موانع قانونی ازدواج یک غیرمسلمان خارجی با یک زن مسلمان ایرانی نسبت دادهاند.
موانع قانونی ازدواجبر اساس ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی موکول به اجازه دولت است. مرجع صادرکننده این اجازه در داخل، کشور وزارت کشور و در خارج از کشور، نمایندگان سیاسی و کنسولی جمهوری اسلامی ایران به نیابت از طرف وزیر کشور میباشند. این اجازه اصطلاحا پروانه زناشویی نامیده میشود. یکی از اصلیترین موانع، مذهب همسر خارجی است.
طبق ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی ایران، نکاح زن مسلمان ایرانی با مرد غیرمسلمان جائز نیست و بر اساس ماده ۱۰۶۰ همین قانون ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که مانع قانونی نداشته باشد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت ایران است حتی دولت میتواند بر اساس ماده قانون مدنی ازدواج بعضی مستخدمین و مامورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی که دارای تابعیت خارجی باشد موکول به اجازه مخصوص کند و الا هر فرد خارجی که بدون اجازه قانونی با زن ایرانی ازدواج کند به حبس تادیبی از یک تا ۳ سال محکوم خواهد شد. در این مبحث به قوانین و مقرراتی اشاره خواهیم کرد که به موجب آن بانوان ایرانی میتوانند با مردان خارجی (غیرایرانی) ازدواج کنند.
این احتمال وجود دارد که چنین موانع و مواد و تبصرههای قانونی سفت و سختی در تصمیم سرمربی سپاهان برای غلبه بر موانع وصال یار بیتاثیر نبوده باشد و به قول فیض کاشانی: «دل و دین و عقل و هوشم همه بر آب دادی/ ز کدام باده ساقی به من خراب دادی»
ازدواج بازیگر ۲۸ ساله و مربی ۵۸ سالههرچند سن تنها عددی است که در ره عشق چندان به چشم نمیآید، اما اختلاف سنی شیدا مقصودلو بازیگر ۲۸ ساله با این سرمربی ۵۸ ساله موضوع داغی برای بحثهای بیپایان خاله زنکی در فضای مجازی است.
شیدا مقصودلو متولد شهریور ۱۳۷۶ و بازیگر ایرانی است که با بازی در فیلم قهرمان ساخته اصغر فرهادی بیشتر شناخته شد. وی فارغ التحصیل رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی است. مقصودلو همچنین در نمایشهای چند تکه لغزان، لوله، آرش، تورنج، و نشانی ایفای نقش کرد. در مورد خانواده او اطلاع چندانی نیست.